آل یقطین
آلِ یَقْطین، خاندانی علمی و سیاسیِ شیعی در سدۀ 2 ق / 8 م. مشهورترین چهرههای این خاندان دو تن هستند:
1. ابوالحسن یقطین بن موسی بغدادی (د 186 ق / 802 م)، محدّث و از کارگزاران خلافت عبّاسیان. او در کوفه زاده شد و در همانجا زیست. به دلیل مخالفت با امویان و هواخواهی از عباسیان از سوی مروان حمار (د 132 ق / 749 م) تعقیب شد. و ازاینرو همراه خانوادهاش به مدینه گریخت. پس از سقوط امویان و قدرت یافتن عباسیان به بغداد آمد. هنگامی که مروان، ابراهیم امام (د 131 ق / 748 م) را دستگیر و زندانی کرد، پیروان او اندیشیدند که پس از کشته شدن وی از چه کسی فرمان برند. یقطین بهعنوان بازرگان از خلیفه خواست اجازه دهد وی با ابراهیم، که به او بدهکار است، دیدار کند و طلب خود را بخواهد. خلیفه پذیرفت. او هنگام دیدار با ابراهیم با رمز گفت: ای دشمن خدا، پس از تو اموالم را از چه کسی بخواهم؟ گفت: از ابن حارثیّه (این، اشاره به سفّاح برادرش بود) یقطین پیام را دریافت. ازاینرو، پس از کشته شدن ابراهیم امام، پیروان او با ابوالعباس سفّاح بیعت کردند (ابن اثیر، 10 / 188). این ماجرا نقش مهم او را در قدرت یافتن عباسیان مینمایاند. یقطین که هوشمند بود و از درایت سیاسی و قدرت جنگاوری کافی بهره داشت، نزد دو تن از نخستین خلفای عباسی (ابوالعبّاس سفّاح: 104-136 ق / 722-753 م و ابوجعفر منصور: 95- 158 ق / 713-744 م) پایگاهی بلند یافت. در 167 ق / 783 م که خلیفه مهدی عبّاسی (127- 169 ق / 744-785 م) فرمان داد مسجدالحرام در مکه و مسجدالنّبی در مدینه بازسازی شود و گسترش یابد، یقطین از سوی خلیفه مأمور اجرای این فرمان گردید (ابن تغری بردی، 2 / 52؛ ابن جبیر، 68). ابن اثیر این رویداد را در 164 ق / 781 م میداند (6 / 76). با اینکه برخی دربارۀ شیعی بودن او تردید کردهاند، شیعه بودن او قطعی مینماید (مامقانی، 3 / 333؛ خویی، 12 / 236). به گزارش بیشتر محدّثان و مورخانِ شیعی، او در پنهان با امام جعفر صادق (ع) (80 یا 83- 148 ق / 699 یا 702-765 م) پیوند ارادت داشت و حقوق اموال را به آن حضرت میپرداخت. سرانجام نزد منصور و مهدی از او سعایت شد، اما آسیبی به او نرسید (ابن ندیم، 314). میتوان این احتمال را پذیرفت که با وجود شیعی بودن یقطین، حضور او در دستگاه خلافت، به دلایل خاص سیاسی و ضرورتها با اشارۀ امام صادق (ع) باشد. وی در بغداد درگذشت.
2. علی بن یقطین (124-182 ق / 742- 798 م)، محدّث، فقیه، متکلّم و از بزرگان شیعی. وی در کوفه زاده شد و همراه پدر به مدینه هجرت کرد و پس از آن به بغداد آمد. در آغاز به داد و ستد ابزار (نوعی ادویه) میپرداخت (طوسی، اختیار، 203)، سپس در دستگاه خلافت عبّاسیان راه یافت و از کارگزاران مهدی عباسی (طبری، 3 / 522) و از نزدیکان خلیفه هارونالرشید (د 193 ق / 809 م) گردید، در شیعی بودن او تردید نیست، اما مذهب او همانند پدرش از نظر عباسیان پنهان بود. وی با امام موسی کاظم (ع) (128-183 ق / 746- 799 م) ارتباط نزدیک داشت و نزد آن امام از اعتبار بسیاری برخوردار بود. نویسندگان شیعی بر این باورند که او به توصیۀ امام کاظم (ع) در دستگاه خلافت باقی ماند تا از ستمدیدگان پشتیبانی کند و یاور شیعیان باشد (امین، 8 / 371). ازاینرو بارها دربارۀ مذهب و ارتباط او با امام کاظم (ع) به هارون سعایت شد، ولی گزندی به او نرسید. در مورد ایمان و پارسایی علی بن یقطین روایات بسیاری آمده است، ازجمله اینکه امام کاظم (ع) بهشت رابرای او تضمین کرده است (طوسی، اختیار، 204-205).
او از راویان موثّقی است که یک حدیث از امام صادق (ع) و احادیث بسیاری از امام کاظم (ع) نقل کرده است و راویان متعددی از وی روایت کردهاند. کتابهایی به او منسوب است (طوسی، فهرست، 234). او در زمانی که امام کاظم زندانی بود در بغداد درگذشت.
خزیمه، یعقوب و عبید، سه فرزند دیگر یقطین، نیز از راویان حدیث و از اصحاب امام کاظم (ع) بودهاند.
مآخذ
ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل، بیروت، 1403 ق، 6 / 22، 63، 169؛ ابنتغری بردی، یوسف، النّجوم الزّاهرة، مصر، 1383 ق، 2 / 120؛ ابن جبیر، محمدبن احمد، رحلة، بیروت، 1384 ق؛ ابن فارسی، محمدحسن، روضة الواعظین، قم، 1386 ق، ص 215؛ ابن کثیر، اسماعیلبن عمر، البدایة و النهایة، مصر، 1351 ق، 10 / 189؛ ابن ندیم، فهرست، بیروت، 1377 ق؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت، 1403 ق؛ حلّی علیبن داوود، الرجال، تهران، 1342 ش، ص 253؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، 1403 ق، 7 / 49-50، 11 / 60-61، 12 / 227-240، 20 / 153-154، 159؛ زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، 1389 ق، 9 / 274؛ شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، 1375 ق، صص 387-390؛ طبرسی، فضلبن حسن، اعلام الوری، بیروت، 1399 ق، صص 293-294؛ طبری، محمدبن جریر، تاریخ، به کوشش دخویه، لیدن، 1879-1881 م، ج 3، فهرست؛ طوسی محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال، مشهد، 1348 ش، ص 203؛ همو، الفهرست، به کوشش محمود رامیار، مشهد، 1351 ش، صص 199، 235؛ غروی حایری، محمدبن علی، جامع الرواة، بیروت، 1403 ق، 1 / 609-610، 2 / 351؛ قمی، عباس، سفینة البحار، بیروت، دارالمرتضی، 2 / 252؛ مامقانی، حسن بن عبدالله، تنقیح المقال، نجف، 1350 ق، 1 / 398، 2 / 237، 315-317؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403 ق، 48 / 85، 137- 139، 178، 179؛ نوری، میرزا حسن، مستدرک الوسائل، تهران، 1383 ق، 3 / 630.
حسن یوسفی اشکوری